فعالان حقوق صنفی معلمان، از صنفیترین، هزینه دادهترین و استوارترین فعالان جامعه مدنی ایران هستند. مروری بر فعالیت صنفی آنها بر راستی و درستی این اوصاف گواهی خواهند داد. اما اگر مورد اعتصاب غذای «محمود بهشتی لنگرودی» را فاکتور بگیریم، آنطور که باید این معلمان در فضای سیاسیِ مورد بحث قرار نمیگیرند. در حالیکه تاکید این معلمان بر «سیاست ورزی از راه درخواست مطالبات صنفی»، یک کلاس درس برای فعالان مدنی در ایران است. آموزش این نکته که در راه مطالبات صنفی، حرفهای بزرگ، کلی و غیرقابل اندازه گیری کارایی ندارند.
اگر از این معلمان بپرسید خواستههایتان چیست، از «لزوم اجرای قانون هماهنگ سازی پرداخت حقوق» میگویند. از «آزادی فعالیت کانون صنفی معلمان» میگویند و یا از «استانداردسازی مدارس» نام میبرند. جمهوری اسلامی همین را هم از آنها دریغ میکند و برجای تعامل و اجرایی کردن این مطالبات، آنان را به زندان محکوم میکند. این معلمان نمیخواهند سیاسی باشند، اما برای وصول مطالبات بر حق خود ابایی از تن زدن به دریای هول انگیز سیاست در ایران ندارند.
بعضی از این معلمان متحمل هزینههای بیشتری شدهاند و سابقه فعالیت صنفی بیشتری نیز دارند که در این مجال کوتاه نمیتوان به همه آنها پرداخت. اما از جمله میتوان از علی اکبر باغانی، محمود بهشتی لنگرودی، رسول بداقی، یا اسماعیل عبدی اشاره کرد. فعالان برجستهای که به تعبیر «هاشم خواستار» – از فعالان قدیمی جنبش معلمان – اساسی ترین خواسته شان، «آزادی دفاع از منافع معلمان» است.
علی اکبر باغانی؛
علی اکبر باغانی هم اکنون در زابل دوران تبعید خود را میگذارند و در همانجا بود که خطاب به دوربین «محمد نوری زاد» گفت: «باید هزینه بدهیم تا ترس مردم بریزد.» باغانی که به ۱۰ سال اقامت اجباری در این شهر محکوم شده است، قبل از آن نیز یک سال را در زندان رجایی شهر کرج گذراند و در آنجا دوران سختی را گذراند. باغانی دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران بود و از محبوبیت بالایی بین معلمان برخوردار است. تا جایی که در دوران تبعید، معلمان زابلی به استقبال او آمدند و سعی کردند فضای مطلوبی را برای او فراهم کنند.
«مسعود زینالزاده» – عضو کانون صنفی معلمان ایران – درباره تبعید باغانی به زابل و فضای آنجا پس از ورود باغانی میگوید: «با تبعید باغانی نه تنها طرح اندیشهها و تئوریهای وی در فضای مجازی ورسانهها به شدت پر رنگتر از زمان اقامت وی در مرکز حکومت شده بلکه ملاقاتهای حضوری و دسته جمعی معلمان با ایشان نیز بیش از قبل رونق گرفته و زابل را به میعادگاه کنشگران صنفی بدل نموده است.»
محمود بهشتی لنگرودی؛
محمود بهشتی لنگرودی نیز از اعضای برجسته کانون صنفی معلمان ایران بود و سابقه بیش از ۱۵ سال فعالیت صنفی دارد و در مقاطعی به عنوان سخنگوی کانون صنفی معلمان – شاخه تهران فعالیت کرده است. او که در بازداشتهای مکرر خود سابقه حضور چندین ماهه در سلولهای انفرادی زندان اوین را نیز دارد، وقتی در نهایت قرار شد ۱۴ سال زندان را بگذراند، چندین بار دست به اعتصاب غذا زد که خبر آخرین اعتصاب غذای او بسیار فراگیر نیز شد و به آزادی او مدد رساند و از بیمارستان راهی خانه شد.
بهشتی از جمله فعالان پایبند به اصول صنفیست که از مطالبات برحق خود به هیچ عنوان کوتاه نمیآید و تاکید دارد که «مطالبات معلمان باجخواهی نیست». او در نامهای که در دوران حبس خطاب به «صادق لاریجانی» نوشت، از او پرسید که مطالبات صنفی معلمان و تحقق آن چگونه میتواند امنیت ملی کشور را خدشهدار کند؟! در بخشی از نامه خواندنی او به رییس قوه قضاییه اینگونه آمده است: «آیا تاکنون از خود پرسیدهاید که معلمان بیسلاح چگونه میتوانند امنیت ملی را خدشهدار کنند؟ آیا حضور در تجمعات مسالمتآمیز، آنهم در مقابل خانه ملت، موجب اخلال در امنیت ملی میشود؟ آیا پذیرفتنی است که در آزادترین کشور دنیا، معلمان را به اتهام دفاع از حقوق همکاران خود به حبس و تبعید محکوم نمایند؟ به راستی کدام کشور استبدادزده را میشناسید که چنین احکامی را برای معلمان جامعه خود صادر کردهباشد؟ آیا زندانی کردن انسانهای بیگناه به مصلحت جامعه، ملت و یا حتی نظام است؟»
رسول بداقی؛
از دیگر معلمان پابکار جنبش معلمان در ایران که هزینه زیادی را در ازای فعالیتهای خود داده است، «رسول بداقی» ست. مورد رسول بداقی از این لحاظ نیز خاص است که او هفت سال دوران زندان خود از سال ۸۸ به بعد را بدون حتی یک ساعت مرخصی سپری کرد. مسئولان زندان به او حتی اجازه مرخصی برای حضور در مراسم خاکسپاری مادرش را نیز ندادند. ظلم بر رسول بداقی تا آنجا بود که در دوران زندان، نیروهای امنیتی با فشاری که وارد آوردند، موجب شدند بداقی از آموزش و پرورش اخراج قطعی شود و بدین ترتیب خانواده او نیز از لحاظ معیشتی در تنگنا قرار بگیرند. در حالیکه بداقی استخدام رسمی آموزش و پرورش بود و نزدیک به ۳۰ سال سابقه کار داشت.
بداقی که در کنار معلمی و برای رفع مشکلات معیشتی به اسکلتسازی و بنایی نیز میپرداخت، دست در کار شاعری نیز دارد و یک مجموعه شعر نیز از او منتشر شده است. بداقی از سال ۱۳۸۱ وارد فعالیتهای صنفی معلمان شد و در این مسیر شجاعت بسیاری از خود نشان داد. او که خود برآمده از شهرستان محروم «کوهدشت» در لرستان است، یک بار در یکی از مصاحبههای خود با نگاهی جامعنگر، حقوق دانشآموزان را نیز ذیل حقوق معلمان تعریف کرده بود و در توضیح آن گفته بود: «حقوق دانش آموزان به نوعی حقوق معلمان هم هست، از یک طرف معلمان خودشان فرزند و برادر و خواهر دانش آموز در مدارس دارند و از طرفی در یک محیط ساعتها با دانش آموزان هستند.»
اسماعیل عبدی؛
اسماعیل عبدی دیگر فعال برجسته جنبش معلمان است که سابقه حضور بیش از ۱۰ سال در کانون صنفی معلمان را دارد و بر اثر فعالیتهای صنفی خود چندین بار بازداشت شده است. او بین سالهای ۸۵ تا ۹۴ شش بار بازداشت شد و در پی بازداشتهای مختلف نهایتا برای او ۶ سال حکم حبس صادر شد. او که شطرنجبازی حرفهای و مربی شطرنج نیز هست، با وجود اینکه وثیقهای ۳۰۰ میلیون تومانی برای آزادی خود گذاشته بود، در تیر ۱۳۹۵ در تهران بازداشت شد و اکنون در زندان اوین دوران حبس خود را طی میکند.
اسماعیل عبدی که به نمایندگی از معلمان در همایشهای خارج از کشور نیز حضور پیدا کرده است (و آخرین بار نیز از حضور او در همایش معلمان در کانادا جلوگیری شد)، از جمله معلمانیست که صراحت لهجه بالایی نیز دارد. عبدی یک بار با انتقاد شدید از بودجه اندک وزارت آموزش و پرورش در نسبت با تعداد دانش آموز در ایران، این چنین گفته بود: «سیزده میلیون دانشآموز در ایران از جمعیت کل برخی از کشورها مانند سوئد و فنلاند بیشتر است اما بودجهی آموزش و پرورش آن کشورها بیشتر از ایران تعیین میشود. این در حالی است که ما پنجمین کشور برخوردار جهان با منابع عظیم نفتی و گاز هستیم.»