تا به حال واژههایی مثل حقوق بشر اسلامی، دموکراسی دینی و توسعه اسلامی را بارها شنیدهاید، اما شاید کمتر به پشتپرده تولید چنین مفاهیمی دقت شده باشد. جمهوری اسلامی، حکومتی برپاشده بر یک تناقض بزرگ بین ملغمهای از سنت، اقتدارگرایی و تکصدایی از یک سو و همزمان استفاده از پستمدرنیسم و مرکززدایی از سوی دیگر، رژیمی است که روی این تناقض پل زده و روی آن زندگی میکند.
اقتدارگرایی و تکصدایی ویژگی آشکار جمهوری اسلامی است. از زمانی که روحالله خمینی قدرت را در ایران به دست گرفت، الگوی مرد شیعه دگرجنسگرای فارسزبان و غربستیز با چاشنی اعتقاد به ولایتفقیه تبدیل به تنها الگو و صدای فرادست جامعه ایران شد. هر گروهی از افراد که از این الگو فاصله بگیرد، به شهروندان درجه دو و سه و در یک کلام، به جایگاه فرودست فرستاده شد. زنان، پیروان ادیان و مذاهب دیگر و خداناباوران، جامعه رنگینکمانی، غیرفارسها و منتقدان و مخالفان حکومت همگی در درجههای دوم، سوم و چهارم شهروندی قرار گرفتند. این الگو به تنها روایت معتبر و در جایگاه مرکز حیات در ایران قرار گرفت و دیگران در جایگاه حاشیه و پیرامون قرار داده شدند. چنین اقتدارگرایی و تکصدایی در تناقض آشکاری با مفاهیم پستمدرن هستند اما جمهوری اسلامی بین آنها پل زده است.
پستمدرنیسم جریانی بود که با نقد مدرنیسم آغاز شد. مدرنیسم در دنیای غرب حامل یک دیسیپلین و نظم خاصی بود که بر پایه یک سری اصول بنا شده بود. اعتبار قائل شدن برای خرد بشری به عنوان تنها منبع شناخت جهان، بها دادن به یک روایت از تحولات هستی بهعنوان تنها روایت معتبر و در مرکز قرار دادن غرب(خود) و در حاشیه دانستن شرق (دیگری) ازجمله اصول مدرنیسم به شمار میرود. در مقابل، پستمدرنیسم با هدف بههمزدن آن نظم و دیسیپلین، اصول دیگری را ترویج کرد. اینکه هیچ روایت معتبر و منحصر به فردی از جهان و تحولاتش نیست و هر روایتی از دنیا ارزش خاص خود و برابر با روایتهای دیگر دارد؛ جهان شامل یک مرکز و پیرامون نیست بلکه مراکز متعددی در جهان هستند و دیگر نمیتوان از مرکزیت غرب سخن گفت. در یک کلام، پستمدرنیسم میخواست چندصدایی را بها ببخشد تا حذفشدگان و فرودستان قدرت ابراز و بیان پیدا کنند. پستمدرنیسم کاملا با تکصدایی و اقتدارگرایی در تناقض است. اما جمهوری اسلامی چگونه بین اینها پل زده است؟
درواقع جمهوری اسلامی با فریب، خدعه و سواستفاده از مفاهیم پستمدرنیسم به جنگ مدرنیسم میرود و با استفاده گزینشی و ظاهری از پستمدرنیسم، میخواهد مردم ایران را به قعر تاریخ بکشاند. این حکومت با ادعای اینکه حقوقبشر ساخته غرب است، ادعا میکند که دیگر یک حقوقبشر جهانشمول نداریم و هر جامعهای میتواند حقوقبشر خود را داشته باشد. درنتیجه ما حقوق بشر غربی را قبول نداشته و بهجای آن حقوق بشر اسلامی داریم. دموکراسی و توسعه نیز به همین شکل است. چه دلیلی دارد ما دنبالهرو دموکراسی غربی باشیم؟ ما دموکراسی دینی و توسعه اسلامی را هیچ کم از مدل غربی ندارد، ترویج میکنیم. جمهوری اسلامی با بزرگنمایی ویژگی مرکززدایی و شکستن تکروایتهای معتبر، از پستمدرنیسم برای مبارزه با غرب و بازگشت به استبداد و اقتدارگرایی بهره میبرد اما رندانه از کنار ویژگیهای چندصدایی و چندروایتی که آن الگوی مرد شیعه دگرجنسگرای فارسزبان و غربستیز با چاشنی اعتقاد به ولایتفقیه را زیر سوال میبر، میگذرد.
چاره اینجاست که گریبان مسئولان حکومت را باید گرفت و این تناقض را با صدای بلند جار زد تا امکان چنین سواستفادههایی برای آنها به صفر برسد و مردم نیز فریب برخی مفاهیم بهظاهر خوش رنگ و لعاب که گرینشی ناراست از پستمدرنیسم هستند و از سوی مراکز تبلیغاتی حکومت ترویج میشوند را نخورند.
#حقوقشهروندی #حقوقبشر #حقوقبشراسلامی #دیدگاهنو #پستمدرنیسم #حسینترکاشوند #ولایتفقیه #جمهوریاسلامی