سالهاست که از بدی های جمهوری اسلامی می نویسیم . خودبینی و خودخواهی رهبران ان را تقبیح می کنیم ، از عدم پاسخگویی رهبر و سایر مقامات می نالیم ، از کینه ورزی و انتقام جویی کور رژیم جمهوری اسلامی ابراز انزجار می کنیم و همه همت ما صرف پیدا کردن نقش جمهوری اسلامی در بیچارگی ها ، مصیبت ها و مشکلات کوچک و بزرگی می شود که کم و بیش ، به آنها مبتلا هستیم. اما ظاهرا حواسمان نیست که بزرگ ترین موفقیت جمهوری اسلامی ، نه اشغال ایران بلکه ” ایجاد جمهوری اسلامی در ذات شهروندان ” است. چند سال قبل در یادداشت ” جمهوری اخلاق کُش، جمهور بی اخلاق” به برخی ویژگی ها که ارمغان حکومت های فاسد ایران از جمله جمهوری اسلامی است اشاره کردم . دستور غیر قابل قبول رئیس جمهور امریکا تلنگر دیگری برایم بود تا ویژگی های آزار دهنده خود و بسیاری از هموطنانم در برابر چشمانمقرار گیرد. نخستین نتیجه دستور ترامپ ، سرگردانی صدها انسان از هفت ملیت بود که تعدادی از آنان هموطنان ما هستند. در این حادثه ، صدها اکتیویست امریکایی ، آنچه در توان داشتند نثار قربانیان دستور رئیس جمهور کردند و هموطنان ایرانی هم از مهرورزی آنان بهره مند شدند. اما ما چه کردیم ؟ تقریبا همه ما ، ابتدا نتیجه دلخواه خود را انتخاب کردیم و انگاه راههای رسیدنبه نتیجه دلخواه خویش را پیدا نمودیم. می گویید نه ؟ به همینصفحات مجازی نگاهی داشته باشید.ما هر یک، برای خود یک جمهوری اسلامی تمام عیار هستیم. در این ماجرا هم بیش از آنکه به فکر صدها بلکه هزاران انسانی باشیم که قربانی قوانین جدید شده اند از غصه انسان های دیگر سنگری ساختیم تا از درون آن به دشمنان خیالی خود شلیک کنیم. درست مثل جمهوری اسلامی که هر سوژه ای را برای تبلیغ سیاست های کثیف خود به خدمت می گیرد از عزاداری های محرم و صفر تا تشییع اجساد پاک شهدایی که برای حفظ مرزهای جغرافیایی یا عقیدتی خویش ، ایثار جان کردند.
در چند روز گذشته بسیاری از غیر ایرانی ها بر حل مشکل بازداشت شدگان ایرانی در فرودگاههای امریکایی متمرکز شده بودند و ما به دنبال موج سواری به نفع خود و علیه هر فرد یا جریانی که با آن مشکل داریم. عده ای بلافاصله سراغ نویسندگاننامه سی نفره به ترامپرفتند که ” بیایید پاسخ دهید ! اینهمثمره نامه نگاری با ترامپ”! منقبلا مخالفت خود با آن نامه را ابراز داشته ام اما برخی از نویسندگانآن نامه را بر اپوزیسیون لاس زن ترجیح می دهم. اپوزیسیون لاس زن ، با وقاحتی مثال زدنی هر نوع مدارا ، همکاری و حتی التماس به خامنه ای را مجاز می داند بدون آنکه حاضر باشد تاثیر رفتار و گفتار خود بر افزایشجسارت خامنه ای و گسترش فشارها بر اقشار مختلف مردمبپذیرد . این عده ، با سوار شدن بر موج احساسات ، تلاش کردند نقش جمهوری اسلامی و رهبر آن در ایجاد شرایطفعلی را یکسره نادیده بگیرند . در حالی که ترسیمچهره ای داعش گونه از ایران ، برخورد زورگویان جهانی و بهانه جویان بین المللی علیه کشورمان را تسهیل کرده است. قبح دستور اخیر رئیس جمهور امریکا، آنقدر آشکار است که نیازی نیست برای افشای آن ، به تبرئه اصلی ترین و خطرناک ترین دشمن همه ملت ایران بپردازیم. راستی تعداد ایرانیانی که با دستور رئیس جمهور امریکا به صورت موقت ، از ورود به خاک امریکا منع شده اند بیشتر است یا تعداد کسانی که به خاطر سیاست های تبعیض آمیز و سرکوبگرانه خامنه ای در داخل کشور از حقوق اولیه خود محروم هستند؟
اغلب ایرانیانی که با دستور اخیر از ورود به امریکا منع شده اند ماهها بلکه سالها به دنبال اخذ ویزای امریکا بوده اند تا بتوانند عضوی از اعضای خانواده خود را از نزدیک ببینند. بسیاری از آنان پیرمردان و پیرزنانی هستند که تلقی آنان به عنوان تهدید امنیتی برای امریکا تنها با تراوشات مغزی خامنه ای و مزدوران او قابل مقایسه است. پس بدون هیچتردیدی، دستورالعمل اخیر محکوم است. اما مجموع کسانی که در سه روز اخیر از دستور رئیس جمهور امریکا متضرر شده اند و میزانخسارتی که بر زندگی آنان وارد شده ، بهیچوجه با صدمات روحی ومالی که در سالهای اخیر بر اقلیت های گوناگون فکری ، مذهبی و قومی وارد شده ، قابل مقایسه نیست. اما بسیاری از کسانی که اینروزها به بهانه ظلمبه اقلیت کوچکی از هموطنان، موجسواری می کنند تا کنون به صورت مستقیم از انواع مظالمخامنه ای به هموطنان خودسخنی نگفته اند.
اما این ماجرا ، سر دیگری هم دارد: گروهی از هموطنان که آنها نیز به دنبال بافتن کلاهی از نمد قانون جدید برای خود و محکوم کردن عده ای دیگر از هموطنان هستند.آنها با حمله به طرف مقابل، به گونه ای می گویند و می نویسند که گویی دستورالعمل جدید ترامپ در خیابان فلسطینِ تهران و در بیت رهبر امضا و ابلاغ شده است. اشتیاق دسته دوم در محکوم کردن مخالفان خود در حدی است که حاضر نیستند کوچک ترین نقشی برای رئیس جمهور امریکا در ماجرای اخیر قائل شوند. از آنها بدتر ، کسانی هستند که شهروندان ایرانی را محکوم می کنند که ” چرا حساب خود را از حکومت جمهوری اسلامی ، جدا نمی کنید ؟”
در اینمیان ، مشنمئز کننده ترین رفتارها از ” اپوزیسیونلاس زن ” مشاهده شده و می شود. آنها با کمال پررویی با دروغ بزرگ خامنه ای در مورد علت حضور در سوریه کنار می آیند و حتی توجیه گر آن هستند. خامنه ای و عواملش ادعا می کنند علت حضور نظامی در سوریه ، جلوگیری از انتقال صحنه عملیات تروریستی به خاک ایران است. در حالی که هر کس می داند این ، یکدروغ بزرگمی باشد. اما اپوزیسیونلاس زن ، در برابر این دروغ ، حتی حاضر به سکوت نیست بلکه آن را با انواع زبان از عوامپسند تا روشنفکر پسند ، توجیه می کند. همان اپوزیسیون لاس زن ، در ماجرای اخیر ، به یاد آورده که “دروغ ، قبیح است و از رئیس جمهور امریکا ، قبیح تر “. البته آنها به موضوع درستی اشاره می کنند. اولا هیچیک از کسانی که در عملیات تروریستی علیه امریکا دست داشته اند ایرانی نبوده اند ثانیا کشورهایی که تروریست های مورد نظر امریکا در آنها متولد و رشد کرده اند در لیست هفت کشوری که مورد تعلیق ویزا قرار گرفته اند نمی باشند. اما این سخن ، از کسانی پذیرفته است که در برابر خلاف گویی یا تصمیمات غلط مسئولان ایرانی نیز ایستادگی کنند. در ایران ، دزدی های کلان و رانت خواری ها توسط دولت مورد حمایت رهبر انجام شد و به جای متخلفان ، کسانی که دزدی ها را افشا کردند مجازات شدند . کوچکترین تردیدی نیز در آمریت رهبر برای حمایت از دولت فاسد و مجازات افشا کنندگان فساد ، وجود ندارد. اما بسیاری از کسانی که این روزها ، تظاهر به ” دروغ ستیزی ” و ” حمایت از مظلوم ” می کنند در برابر دروغ های آشکار خامنه ای و ظلم او به اقلیت ها -و در مواردی به اکثریت – سکوت می کنند . سهل است ! از اعلامنزدیکی به رهبر و آمادگی برای همکاری با او احساس شرمندگی ندارند.
نمی توانم تلاش دلسوزانه گروهی از ایرانیان برای رفع مشکل هموطنان خود را تکذیب کنم اما متاسفانه در ماجرای اخیر ، رفتار اغلب ما ایرانیان، بیش از آنکه با هدف حل مشکلی باشد که هموطنان ستم دیده از ممنوعیت ورود به امریکا با آن مواجه شدند مبتنی بر رفتار نمایشی ، خودنمایی، انتقام گیری از رقبای هموطن و در بعضی موارد در توجیه رفتار دشمنان شناخته شده ملت ایران – ایرانی یا غیر ایرانی – بود و ایننیز از ویژگی هایی است که شباهت ما به جمهوری اسلامی را ثابت می کند. در این مورد ، صدها کلمه دیگر نیز می توان نوشت اما همه آنچه نوشتم و می توانم بنویسمجز بر غصه هایمنمی افزاید. تمام اینها ثابت می کند که جمهوری اسلامی از آینده خود نگرانی زیادی ندارد چونبخش عمده ای از اپوزیسیون را به خود ، شبیه کرده است و اغلب ایرانیان نیز این شباهت را درک کرده اند. پس خود را برای خلاصی از یک جمهوری اسلامی و مبتلا شدن به ورژن جدید از آن به درد سر نخواهند انداخت.