صدام در کنار فرماندهان نیروی هوایی عراق
طوس طهماسبی – روز ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ نیروی هوایی عراق مهمترین ضربه خود بر صادرات نفت ایران در طول هشت سال جنگ را وارد کرد. جزیره خارک به عنوان قلب صادرات نفت ایران از نخستین روز جنگ صحنه نبرد سنگین میان جنگنده بمبافکن های عراقی با پدافند زمینبه هوا و رهگیرهای ایرانی بود. در ماههای آغاز جنگ نیروی هوایی عراق سنگینترین تلفات خود را در نبردهای خارک متحمل شد و پدافند هوایی جزیره خارک در سالهای جنگ حتی از پدافند تهران موثرتر و نیرومندتر بود. اما در سال ۱۳۶۶ نیرویهوایی ایران شرایط ضعیفی داشت و ساز و برگی که در ماجرای مک فارلین تحویل گرفته بود، رو به پایان بود. این موضوع سبب شده بود تا روش پیشین که پرواز و گشت دائمی رهگیرها بر فراز خارک بود کنار گذاشته شود و به جای آن بر روی آماده باش جنگندههای روی باند تاکید شود.
از سوی دیگر نیروی هوایی عراق از اواخر سال ۶۵ به اینسو بهترین روزهای خود راسپری میکرد. ژنرال حمید شعبان فرمانده جدید نیروی هوایی عراق توانسته بود صدام را متقاعد کند که از دخالت مستقیم و تعیین هدفهای بمبارانها دست بردارد و این کار را به فرماندهان نیروی هوایی بسپارد. پیش از این نیروی هوایی عراق نیروی خود را صرف بمباران مناطق مسکونی شهرها که به قول صدام “هدفهای سیاسی” محسوب می شدند، مینمود. اما حمید شعبان اعتقاد داشت که راه موفقیت در جنگ و وادار کردن ایران به پذیرش آتشبس، حملات به دقت طراحی شده به اهداف مهم اقتصادی و زیربنایی ایران است. ورود نسخههای پیشرفته ایی کیو-۵ و ایی کیو-۶ میراژ اف-۱ که توان حمل موشکهای ضدکشتی اگزوست و ناوبری دقیق در مسافتهای طولانی داشتند و همچنین به خدمت گرفتن جنگنده بمب افکن های توانمند سوخو-۲۲ ام ۴ کا که مجهز به موشکهای ضد رادار خا-۲۸ و خا-۲۵ بودند، تواناییهای جدیدی به نیروی هوایی عراق بخشیده بود.
عراقی ها در حمله به نفتکشهای معمولی با موشکهای اگزوست فرانسوی و کرم ابریشم چینی نسبتا موفق بودند. اما اینبار آنها به دنبال لقمه بزرگتری بودند: حمله به سوپر نفتکشهای غولپیکر شرکت ملی نفت ایران که تحت تدابیر جدی امنیتی-الکترونیک ، با اسکورت نیروی دریایی و هوایی و در زمان های خاص حرکت میکردند. سوپر تانکرها سازه بسیار بزرگ و مستحکمی داشتند و حتی اصابت کلاهک های ۱۶۰ یا ۲۲۰ کیلویی موشکهای اگزوست و کرم ابریشم هم خسارت جدی و مهمی به آنها وارد نمیساخت. بنابراین عملیاتی چند مرحله ای پیش بینی شد که در آن که پنج نوع از هواپیماهای رزمی عراق در یک برنامه تیمی حساب شده، هر کدام نقش خاصی را بر عهده میگرفتند. برای اثر بخشی بمباران تصمیم گرفته شد از بمبافکن های غولپیکر توپولف-۲۲ استفاده شود و هر کدام از آنها به ۱۲ تیر بمب ۵۰۰ کیلویی فاب-۵۰۰ مجهز شوند. عراقیها محاسبه کرده بودند که برخورد چند فروند از این بمبها به سوپرتانکرهای ایرانی اثر بسیار بیشتری نسبت به موشک های اگزوست و کرم ابریشم خواهد داشت.
روز ۲۸ سفند دو فروند از پیشرفته ترین میراژهای اف-۱ عراق با موشکهای ضدرادار آرمات به رادار مادر پایگاه هوایی بوشهر که مدیریت پدافندهوایی خارک را بر عهده داشت حمله کرده و آن را از کار انداختند. با تلاش سریع پرسنل ایرانی رادار تعمیر شد، اما حملات میراژها دو بار دیگر تکرار شد تا رادار برای مصون ماندن به فاصله دوتری منتقل شده و روشن ماندن مداومش جلوگیری شد و بدین ترتیب خارک در نقطه کور راداری قرار گرفت. این حملات پی در پی میتوانست موجب هشیاری مسئولان ایرانی گردد که یا از براه انداختن کاروان بسیار بزرگ نفتی در فردای آن روز خودداری کرده و یا آن را با پوشش اف-۱۴ ها و فانتوم ها راهی تنگه هرمز نمایند. اما هیچکدام از این دو کار انجام نشد. نیروی هوایی ایران از لحاظ قطعات یدکی به قدری در مضیقه قرار داشت که جز در برابر خطر صد در صد و مسلم، در مورد مصرف منابع محدودش ریسک نمیکرد. دو سوپرتانکر غول پیکر ایرانی با نامهای آوا و سنندج که بخش اعظم نفت صادراتی ایران برای ماههای آینده را حمل میکردند، در حالی که نفتکش کوچکتر یونانی کایرنیکوس پیشاپیش آنها حرکت میکرد، به راه افتادند.
در ساعت یک بامداد ۲۹ اسفند موج اول و اصلی حمله آغاز شد. ۴ فروند توپولف-۲۲ پشت سر شش میراژ که وظیفه چهار فروند از آنها اخلال الکترونیک در رادارهای ایرانی بود، از پایگاه شعبیه بصره برخاسته و ظرف مدت کوتاهی به آسمان خارک رسیدند. ابتدا دو میراژ حامل اگزوست با دو موشک قلب نفتکش کایرنیکوس را هدف قرارداده و آن را به آتش کشیدند. سپس چهارفروند توپولف-۲۲ که هر کدام مجهز به ۱۲ فروند بمب ۵۰۰ کیلویی بودند، همچون صاعقهای سهمگین ظاهر شده و تمام بمبهای خود را بر روی آوا و سنندج رها کردند. تعداد زیاد بمب های سنگین نیم تنی سازه مستحکم این دو سوپرتانکر را در هم شکست و آنها پس از انفجارهای متعدد و پی در پی، لحظه به لحظه به نابودی کامل نزدیک تر شدند. ۲۲ نفر از سرنشینان آوا و ۲۶ نفر از خدمه سنندج کشته شدند. هر دو نفت کش غول پیکر به طور کامل نابود شدند. هواپیماهای مهاجم بدون آسیب به پایگاههای خود بازگشتند.
اما موج دوم حمله در پیش بود. هدف عراق نابودی تمام تاسیسات نفتی جزیره خارک بود. موج دوم متشکل از دو دسته پروازی بود. ۲ فروند توپولف-۲۲ و ۴ فروند میگ-۲۵ در ارتفاع بالا و شش فروند میگ-۲۳ بیان ودو فروند سوخو-۲۲ ام۴ ضد رادار در ارتفاع پایین. اما این بار پدافند خارک آماده واکنش شده بود و دو فروند اف-۱۴ تامکت و دو فروند اف-۴ فانتوم هم در صحنه حاضر شدند. جنگندههای ایرانی سراغ دسته عراقی ارتفاع بالا رفتند. درگیری کوتاه و سنگینی رخ داد. تامکتهای ایرانی که جزو معدود تامکتهای آماده و مجهز باقیمانده بودند، ۵ موشک فونیکس شلیک کرده و دو فروند توپولف-۲۲ و یک فروند میگ-۲۵ را در آسمان منهدم کردند. باقیمانده میگها به سرعت راه فرار را در پیش گرفتند. درگیری در ارتفاع بالا خاتمه یافته بود اما در ارتفاع پایین میگها و سوخوهای عراقی میبایست با پدافند موشکی هاوک جزیره خارک طرف شوند. سوخوها مجهز به موشکهای ضد رادار خا-۲۸ بودند که سر جنگی بسیار بزرگ و ویرانگری داشت. خدمه زبده سایتهای هاوک ایرانی با محاسبه دقیق فواصل و خاموش و روشن کردن های به موقع رادار بر سوخوها غالب شدند و موشکهای آنها خطا رفت، در عوض موشکهای هاوک ایرانی یک میگ-۲۳ بیان و یک سوخو-۲۲ را در آسمان منهدم کردند. موج دوم حمله عراق با شکست مواجه شده بود.
از موج سوم حمله اطلاعات زیادی در دست نیست. اما احتمال می رود دو فروند جنگنده عراقی دیگر سرنگون شده باشند. گرچه عراقیها در این تهاجم ۵ الی هفت فروند از با ارزش ترین هواپیماهای رزمی خود را از دست دادند، اما خسارت وارده به ایران بسیار سنگین تر بود. در تمام طول جنگ خسارتی همچون انهدام کامل دو سوپرتانکر استراتژیک مانند سنندج و آوا به شرکت نفت ایران وارد نشده بود. در واقع این تهاجم کمر صادرات نفت ایران را شکست و خزانه دولت را بیش از پیش خالی نمود. این حمله نقش موثری در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران و خاتمه جنگ در چهارماه آینده داشت.
منبع : صفحه شخصی نویسنده