
حمله جمعی از حامیان ترامپ به ساختمان کنگره آمریکا و ایجاد اخلال در مراسم تایید رسمی پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری ٢٠٢٠ رویداد شوک آوری بود که دنیا را متاثر ساخته و بحثهای زیادی پیرامون آن در گرفتهاست. جایگاه دمکراسی در آمریکا در کانون توجهات قرار دارد که در پی این اتفاق شرمآور آینده آن چه خواهد شد؟ همانطور که پیشبینی میشد مخالفان دمکراسی و لیبرالیسم سیاسی و جریان های ضدآمریکائی با بزرگنمائی این رویداد را نشانه زوال نظام سیاسی آمریکا و یا بحران دمکراسی را دانستند. اگرچه آنچه رخ داد نگران کننده بوده و تهدید گرایش راست فاشیسم علیه دمکراسی در آمریکا را برجسته ساخت اما پایان ماجرا و ناکامی طراحان کودتا علیه دمکراسی در آمریکا و تغییر نتیجه انتخابات سالم، منصفانه و آزاد ریاست جمهوری اخیر قدرت دمکراسی در آمریکا و ریشه دار بودن آن را نشان داد.
چیستی حرکت خشونت طلبانه و غوغاسالارانه که با هدف ممانعت از اعلام رسمی ریاست جمهوری بایدن و ارعاب نمایندگان کنگره انجام شد هنوز در مرحله تحقیقات است. نشانهها وعلائم نشان میدهد که بعید است که اغتشاش رخ داده یک هیجان آنی بعد از دعوت دونالد ترامپ و نزدیکانش برای تجمع در برابر کنگره باشد بلکه تمهیداتی چون آوردن مواد انفجاری، سلاحهای سرد، بندهای پلاستیکی برای بازداشت فرضیه وجود حرکتی سازمان یافته از سوی گروههای افراطی دست راستی را قوت میبخشد. تحقیقات افبیآی و اطلاعاتی که رسانهها منتشر کردند از حضور اعضای فعلی و سابق ستاد انتخاباتی ترامپ در سازماندهی تظاهرات روز ٦ ژانویه احتمال سازماندهی قبلی یورش مرگبار به کنگره آمریکا را تقویت کردهاست؛ اگرچه از این مووضع نمی توان لزوما نقش آفرینی آنها در حمله خشونت بار به داخل ساختمان مجلس وسنای آمریکا را نتیجه گرفت. در این میان دستگیری زنی که قصد داشته کامپیوتر به سرقت رفته از دفتر کار نانسی پلوسی را به روسیه بفرستد احتمال مداخله و یا بهره برداری سیاسی دولت روسیه را نیز برجسته ساخته است.
باید توجه داشت که هر دمکراسی و فراتر از آن یک نظام سیاسی با ثبات میتواند مورد حمله نیروهای نظم گریز و افراطی قرار بگیرد آنچه در داوری مهم است واکنش نظام و میزان توانایی آن در خنثی سازی اقدامات تخریبی و مختلکننده است. دمکراسی آمریکا از اتفاق فوق و کلا تلاش یک رئیس جمهور اقتدارطلب برای سوء استفاده از اختیارات خود جهت دائمی سازی حضور در قدرت خارج از سازوکار دمکراتیک سربلند بیرون آمد.

اگرچه پلیس کنگره عملکرد ضعیفی در برابر مهاجمان داشت و تفاوت در نحوه برخورد و استفاده از قوه قهریه با اعتراضاتی که رنگین پوستان و جریانات خارج از بخش مسلط جامعه در شرایط مشابه انجام داده بودند، نمایان بود اما باز پلیس توانست با حداقل تلفات انسانی این اغتشاش را مهار کند و سلامت همه اعضا کنگره که در خطر جدی قرار گرفته بودند را حفظ کند. آنچه اهمیت داشت ممانعت از هدف اصلی حمله کنندگان یعنی اختلال در کارکرد قانونی و وظیفه مقرر کنگره آمریکا بود که با قاطعیت و به خوبی انجام شد. تهاجم کنندگان حداکثر توانستند شش ساعت در تصمیم گیری کنگره آمریکا وقفه بیاندازند. نمایندگان کنگره تا نیمه شب بیدار ماندند وبا دقت و جدیت ماموریت خود را در چارچوب قانون اساسی آمریکا و رویههای موجود انتخاباتی انجام دادند. وضعیت بعد از اغتشاش بیشتر به ضرر ترامپ و سلسله جنبانان پروژه تغییر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شد. اراده مایک پنس معاون رئیس جمهور و رئیس سنا در اداره متعارف جلسه و عدم مداخله در تایید یا رد نتایج انتخابات ایالتها نه تنها تضعیف نشد بلکه راسختر گشت. نمایندگان و سناتورهای جمهوریخواه نیز بیشتر به نفع تایید نتیجه انتخابات ایالتهای آمریکا سمتگیری کردند؛ تعداد سناتورهایی که می خواستند صحبت انتخابات را در ٥ایالت مورد اختلاف تایید نکنند از ١٦ نفر به ٦ نفر تقلیل یافت و تعداد ایالتهایی که مورد چالش قرار گرفته و در نهایت با رای اکثریت قاطع اعضاء کنگره تایید شدند نیز به ٢ ایالت کاهش یافت. با اعلام موضع ستاد ارتش آمریکا در محکومیت این اتفاق تلخ و تدابیر شدید امنیتی برای مراسم تحلیف جو بایدن علی رغم یک سری تلاش ها مراسم سوگند و آغاز به کار دولت بایدن در کمال آرامش و بدون هیچگونه مشکلی برگزار شد. مایک پنس نیز در برنامه شرکت کرد.
این اتفاقات در کنار ناکامی مطلق بیش از پنجاه درخواست و شکایت تیم حقوقی ترامپ برای ادعای بی اساس «تقلب تعیین کننده» در انتخابات ٢٠٢٠ در دادگاههای ایالتی، فدرال و دیوان عالی آمریکا برگ تایید دیگری بر استحکام نهادها و رویه های دمکراتیک در آمریکا بود. علاوه بر آن شکلگیری حرکتی فراگیر و فراجریانی با تنوع نژادی، مذهبی و هویتی حول موازین دمکراسی در قبل و بعد از انتخابات باعث تحکیم دمکراسی و تقویت همبستگی اجتماعی شد. در نظرسنجی که شبکه ایبیسی نشریه واشنگتنپست بعد از حمله به کنگره انجام دادند ٨٩ درصد پاسخ دهدگان با گرایش های سیاسی مختلف حمله خشونتطلبانه به ساختمان کنگره آمریکا را محکوم کردند. این روند بعد از حمله به ساختمان کنگره آمریکا تقویت شده و اکنون تقاضا برای همبستگی خارج از گرایش حزبی سیاسی حول دمکراسی، مخالفت با فاشیسم و دفاع از حقوق بشر رساتر و بیشتر از قبل شده است که خونی تازه در شریانهای پیکره دمکراسی در آمریکا جاری کردهاست.
استحکام دمکراسی در آمریکا در نگاه اول مرهون ریل گذاری درست و بینش عمیق پدران بنیانگذار است؛ از سوی دیگر بر فرهنگ کامیونیتی (باهمستان) های اولیه در آمریکا استوار است که آنها نیز از ویژگی جوامع بومی متاثر شده بودند؛ در نتیجه از ابتدا تدبیر امور و تصمیم گیری در چارچوب انتخابی و مشارکتی شکل گرفت و زمینه را برای استقرار دمکراسی مساعد ساخت. انتخاب نوع نظام جمهوری و احتراز جرج واشنگتن از پذیرش پیشنهاد تشکیل سلطنت نیز ظرفیت دمکراسی در آمریکا و متعهد شدن افراد و نیروهای دولتی به نهادها و ملت متنوع آمریکا و به جای حاکمان را شکوفا کرد.
همچنین تنشهای این دوره انتخابات آمریکا که ممکن است ادامه هم پیدا کند بازتاب دهنده این واقعیت است که جامعه آمریکا پویا است و دموکراسی آن واقعی است؛ حالت نمایشی ندارد و به عادت و امری عادی تبدیل نشدهاست.
در عین حال باید توجه داشت که دمکراسی های واقعی ضعف و قوت پیدا می کنند؛ دچار چالش و بحران میشوند ولی اگر بنیاد آنها مستحکم باشد بحرانها موجب رشد و ارتقاء میشود. جامعه آمریکا نیز در این شرایط قرار دارد، چالش ترامپیسم هنوز وجود دارد و همراه با دیگر گرایشهای نظم گریز پوپولیست تهدیدهای جدی مقابل دمکراسی آمریکا هستند اما آنچه در ماههای گذشته رخ داد امیدها را افزایش داده که جامعه آمریکا عزمش را جزم کرده تا مزایای دمکراسی را حفظ نموده و ارتقاء دهد. ترامپیسم در نقطه افول قرار دارد؛ ترامپ در شرایطی کاخ سفید را ترک کرد که در کمترین زمان محبوبیت خود قرار داشت (٢٩ درصد میزان رضایت بر اساس نظرسنجی موسسه پیو). ترامپ در بین روسای جمهور قرن بیستم و بیست یکم از سال ١٩٣٩ میلادی تا کنون کمترین میانگین نرخ مقبولیت اجتماعی در دوران ریاست جمهوری را دارد.
پیروزی ترامپ در انتخابات ٢٠١٦ یک شکست برای دمکراسی آمریکا بود اما جامعه آمریکا این اشتباه را در ٤ سال بعد به شیوه دمکراتیک تصحیح کرد. در دمکراسی ها مردم حق اشتباه کردن را دارند. دفاع از دمکراسی بدین معنی نیست که اکثریت مردم لزوما و یا همیشه بهترین تصمیم را می گیرند بلکه دمکراسی بهترین حکومت موجود است که این امکان را فراهم می کند که حقانیت و تصمیمات درست از مجرای اکثریت جامعه و مشارکت جمعی بگذرد و در نتیجه حالت پایدار پیدا کند. در دمکراسی خطاها در دراز مدت کاهش می یابد نه اینکه اشتباهات به صفر برسد و در برابر خطای احتمالی بازدارندگی کامل ایجاد کند. نظامهای سیاسی نخبهگرا ریسکهای بزرگتری برای ایجاد استبداد، انسداد سیاسی، ممانعت از گردش قدرت و رشد پایدار جامعه دارند.
آشفتگیهای اخیر و بوِیژه حمله به نمایندگان مردم آمریکا و اعلان جنگ به دمکراسی علی رغم آثار منفی و ناراحتی هایی که ایجاد کردند این واقعیت را آشکار کردند که نقاط ابهام و خلاء های قانونی در ساختار انتخاباتی آمریکا وجود دارد که مجال سوء استفاده را می دهد و آنها باید در زودترین زمان ممکن ترمیم شده و چاره اندیشی لازم انجام شود. جامعه آمریکا با تشخیص درست اکثریت مردم آماده خروج از روزهای تاریک و شکل دادن فصل جدیدی از حکمرانی دمکراتیک و توسعه گرا با مهار گرایشهای فاشیستی و سلطهجو در داخل و خارج از مرزها است. شکاف بوجود آمده در درون حزب جمهوریخواه نیز پتانسیل مهمی برای پایان دادن به جنبش مخرب ترامپیسم و سپردن به آن موزه تاریخ سیاسی آمریکا است. عصر جدیدی در سیاست آمریکا شروع شده که می تواند برد دمکراسی را در قدرت اول اقتصادی و نظامی دنیا ارتقا دهد.